این جملات چیزهایی است که هرگز نباید به یک مادر خصوصا بعد زایمان بگویید.
اگه دیدید بچه لاغره به مامانش نگید:
“چرا به بچه نمیرسی؟خب یه چیزی بهش بده بخوره جون به تنش بیاد”
& مطمینا مادر بچه خودش بیشتر به فکر سلامتی بچشه نسبت به شما
اگه بچه ای شیرخشکیه به مامانش نگید:
” اشتباه کردی شیر خودتو بهش ندادی حالا مدام مریض میشه اگه میخواستی میتونستی بهش شیر بدی،تنبلی کردی”
& مطمین باشید دلیلی وجودداشته که به بچه دارن شیر خشک میدن و لازم نیست حتما شما بدونید.
اگه بچه ای خیلی شیطونه و پرجنب و جوشه به مامانش نگید:
” حتما ببرش دکتر،بچت بیش فعاله”
&مطمین باشید مادربچه بیشتر از همه از شرایط بچه اطلاع داره و اگر لازم بدونه خودش اقدامی میکنه.
به مادری که دختر داره نگید:
” اخییی، پسرنداری!دختر ماله مردمه نمیتونی نسلتونو ادامه بده…”
& همه ی بچه ها نعمت و برکت خونه ها هستند و هیچ خوب و بدی وجودنداره!
به مادری که پسرداره نگید:
” دختر مونس مادره، خدا هرکیو دوست داره بهش دخترمیده،پسرا بی وفان و…”
& دل شکستن هنرنیست،هوای همدیگرو داشته باشیم!
به خانم بارداری که شکمش کوچیکه نگید:
” وااا، 7ماهته؟ اصلا معلوم نیست، حتما بچت ضعیف و ریزه.”
& اینو بدونید که ژنتیک انسانها متفاوته!!!
به خانم بارداری که چاق شده نگید:
وای چقد چاق شدی،چقدر اخلاقت بدشده،چرا انقدر بی تحرک شدی و افتادی یه گوشه من تا 9ماهگی فیلو جابه جا می کردم”
& شما جای اون مادر نیستید،پس نسخه نپیچید!
به خانمی که بچه نداره نگید:
” وا مگه میشه بچه نداشته باشی ! تا کی میخوای فقط کارکنی و درس بخونی؟ اخر شوهرت ولت میکنه. حالا مشکل از کدومتونه؟من دکتر خوب میشناسم…”
& باور کنید زندگی خصوصی دیگران فقط به خودشون ارتباط داره.
به مادرانی که خانه دار هستن اینها رو نگید:
“تو خیلی خوششانسی! ”
اگر دنبال بچهها دویدن و عوض کردن پوشک را خوششانسی به حساب بیاورید!
“با این همه وقت آزاد چی کار میکنی؟”
آه، وقت آزادی که بین غذا دادن، تمیز کردن، بردن و آوردن، و سرگرم کردن بچهها دارم؟
“حتما خیلی میخوابی.”
در مدت کاری ۲۴ ساعته وقتی برای خواب نیست.

“ای کاش میتونستم تمام روز با شلوار راحتی بچرخم.”
آره من هم همینطور.
“حتما کار همسرت خیلی خوبه که نیاز به درآمد بیشتر نداری.”
یا شاید ما نمیتوانیم پرستار بچه داشتهباشیم.
“فکر نمیکنی خانهات باید تمیزتر باشه.”
متاسفانه من هنوز بچههایی دارم که همه جا را به هم میریزند.

“هیچوقت به یک کار واقعی برمیگردی؟”
نمیدانم. هیچوقت برمیگردی بچههایت را بزرگ کنی؟
“تو که کار نمیکنی میتونی…”
نه، من تمام وقت در شیرینیپزی کار نمیکنم، چون مجبورم از بچههایم مراقبت کنم.
“تو هم که به بچههایت ماکارانی میدی؟”
بله چون من سرآشپز حرفهای نیستم.
“حتما از اینکه تمام روز با بچهها هستی حوصلهات سر میره.”
نه به اندازهای که از این مکالمه حوصلهام سر میرود.

“اگر من بودم احساس ناکامی میکردم.”
دیدن لبخند بچهها بهترین حس کامیابی را در طول روز به من میدهد.
“منظورم اینه که به نظر نمیرسه کاری بکنی.”
من کار میکنم، ولی بدون حقوق و مزایا.
“بابا تو فقط یه مادری.”
نه. من مادر هستم، معلم هستم، سرآشپز هستم، خانهدار هستم، قاضی هستم، راننده هستم، و مادر هستم.
